جدول جو
جدول جو

معنی پنبه دوز - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه دوز(اَ سَدد)
بمعنی کهنه دوز است یعنی کسی که پارچۀ کهنه و خرقه و امثال آن دوزد. (از صراح اللغات) (از غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
پنبه دوز
کسی که پارچه کهنه و خرقه و امثال آن دوزد کهنه دوز
تصویری از پنبه دوز
تصویر پنبه دوز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
کسی که پیشه اش پینه کردن کفش های پاره و کهنه است، پاره دوز، لاخه دوز، برای مثال گر به غریبی رود از شهر خویش / سختی و محنت نبرد پینه دوز (سعدی - ۱۲۱)، در علم زیست شناسی حشرۀ کوچک سرخ رنگ با چهار بال که دو بال ضخیم آن بر روی دو بال نازک قرار دارد و از شته های درختان تغذیه می کند، کفش دوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه وز
تصویر پنبه وز
پنبه زن، آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، ندّاف، حلّاج، پنبه بز، الباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاره دوز
تصویر پاره دوز
کسی که پیشه اش پینه زدن به کفش یا جامه است، پینه دوز، لاخه دوز
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
پاره دوز. آنکه کفشهای دریده رادرپی کند. که کفشهای کهنه را اصلاح کند. آنکه بر کفشهای دریده رقعه دوزد. کسی که پارچه بر کفش و جامه و خرقه و امثال آن دوزد. (غیاث). رقعه دوز:
آن پسر پینه دوز شب همه شب تا بروز
بانگ زند چون خروز، ینگی پاپوچ کیمده وار؟
مولوی.
اگر پادشا هست و گر پینه دوز
چو خسبند گردد شب هر دو روز.
سعدی.
گر بغریب رود از ملک (شهر) خویش
محنت و سختی نبرد پنبه دوز.
سعدی.
در دلم از پنبه دوزی بود زخم بیشمار
بخیۀ او زخم پنهان مرا کرد آشکار.
سیفی (از آنندراج).
، قسمی حشرۀ خرد چون نیم کره ای با رنگی سرخ و خالهای سیاه از رشتۀقاب بالان. جانوری خرد که آنرا کفشدوز نیز گویند. کفش دوزک
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ)
طرز دوختن جامه ای که حشو پنبه دارد
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
دوزندۀ پرده
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ یِ)
لوئی: و دیوار خانه بگل پاکیزه اندوده باشند و اگر بعوض کاه اندر آن گل، پنبۀ دوخ کرده باشند سخت نیک باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ)
پینه دوز. لخت دوز. لاخه دوز. پینه گر. وصله گر:
ما پادشاه پاره و رشوت نبوده ایم
بل پاره دوز خرقۀ دلهای پاره ایم.
مولوی.
گر بغریبی رود از شهر خویش
سختی و محنت نبرد پاره دوز
ور بخرابی فتد از مملکت
گرسنه خسبد ملک نیمروز.
سعدی.
و بیشتر بمعنی در پی نهندۀ کفش دریده و پاره باشد
لغت نامه دهخدا
(اَ را)
پنبه زن. پنبه بز. حلاّج. نداف. (برهان قاطع) :
سر انا الحق نبود در سر هر پنبه وز
لایق حلاج بود مرتبۀ دار عشق.
نزاری قهستانی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(اُ پَرْ وَ)
آن که شغلش تهیه و دوختن حکبه است
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ)
محلی که پنبه در آن بسیار حاصل شود: مصر مملکتی پنبه خیز است
لغت نامه دهخدا
(اَ خا)
که حشو از پنبه دارد. صاحب حشو از پنبه: قباء پنبه دار. تنبان پنبه دار.
- پنبه داردوزی، دوختن پنبه بحشو لباس و مانند آن.
- پنبه دار کردن، پنبه گذاشتن، نهادن پنبه بحشو لباس و مانند آن
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ)
سبدی که زنان ریسنده دارند پنبه را
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ دَ هََ)
پنبه دهان. کنایه از کم گو و کم سخن. (غیاث اللغات) :
پنبه دهنا کدام روئی
سوزن پلکا کدام سوئی ؟
امیرخسرو (از آنندراج).
از دو بیت شاهد پنبه دهان و پنبه دهن معنی مفهوم نمیشود، محتاج تأیید است
لغت نامه دهخدا
تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
آنکه کفشهای پاره را اصلاح کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده دوز
تصویر پرده دوز
دوزنده پرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دوزی
تصویر پنبه دوزی
طرز دوختن جامه ای که حشو پنبه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دوخ
تصویر پنبه دوخ
لوئی پنبه بردی قنصف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه وز
تصویر پنبه وز
پنبه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه خیز
تصویر پنبه خیز
جایی که پنبه بسیار از آنجا بدست آید: مصر مملکتی پنبه خیز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره دوز
تصویر پاره دوز
آنکه کفشها را وصله کند پینه دوز لاخه دوز وصله گر، تن پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دهن
تصویر پنبه دهن
کم گوی کم سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دان
تصویر پنبه دان
سبدی که زنان ریسنده پنبه را در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دار
تصویر پنبه دار
آنچه آگندگی از پنبه دارد که حشو از پنبه دارد: (قبای پنبه دار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه بز
تصویر پنبه بز
پنبه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
حشره کوچکی که بر پشت سرخ رنگ آن خال های سفید دارد، روی درخت زندگی می کند و از شته آن تغذیه می کند. کفش دوزک هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
پاره دوز، کسی که کفش های کهنه و پاره را می دوزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاره دوز
تصویر پاره دوز
پینه دوز، تن پرست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پنبه نسوز
تصویر پنبه نسوز
آزبست
فرهنگ واژه فارسی سره
پاره دوز، کفشدوز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پینه دوز، تعمیرگر، کفشدوز، لاخه دوز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پینه دوز در خواب های ما به دو نوع ممکن است دیده شود. اول پینه دوز حشره ای است از قاب بالان که برعکس حشرات دیگر مفید است و از آفات و شته درختان میوه و گل تغذیه می کند و حشره ای است مفید و دیدنش در خواب تعبیر دشمن ضعیف را ندارد. چنانچه این حشره را در خواب دیدید روی سودی که می رساند قیاس خوب بکنید و تعبیر نیکو داشته باشید. خدمتکار، یا کارمند یا حتی افراد ضعیف خانواده شما که نسبت به شما حسن نیت دارند ولی نمی توانند حسن نیت خود را نشان دهند و وفاداری خویش را ثابت کنند غالبا به صورت پینه دوز در خواب متجلی می شوند. دوم پینه دوز کسی است که کفش های کهنه را تعمیر و مرمت می کند و واکس می زند و میخ می کوبد. چنانچه در خواب دیدید که خودتان پینه دوزی می کنید بی تردید خرابی هایی در کارهای شما هست که خود بیشتر واقفید و فرصتی پیش می آید که در آینده نه چندان دور به جبران بپردازید. اگر دیدید که دیگری پینه دوزی می کند و کفشی که در دست دارد متعلق به شماست کسی به یاری شما برخواهد خاست و کمکی به شما می شود که نگرانی هایتان را رفع می کند. منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نوعی سبزی خودروی صحرایی
فرهنگ گویش مازندرانی